امیدوار

ساخت وبلاگ

امام صادق ( علیه السلام) :

بنگر که علی (ع) به چه چیز آن جایگته والا را نزد رسول خدا (ص) به دست آورد. پس بدان عامل باش. بی شک علی (ع) تنها با راستگویی و امانت داری نزد رسول خدا (ص) بلندمرتبه گشت.

الکافی ( ط اسلامیه ج 4 ، صفحه 104 )

منبع : کانال اینترنتی سمت خدا

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1402 ساعت: 11:38

سارا به دوستش مریم فکر کرد. با خود اندیشید :« نرگس که جواب تلفنم را نداد، بهتر است به مریم زنگ بزنم. او گفت :« با من راحت باش.» با این فکر، شماره مریم را گرفت، خیلی زنگ خورد اما مریم گوشی را جواب نداد. سارا ناراحت شد. به مینا پیامک داد « سلام. خوبید؟ حوصله دارید با هم حرف بزنیم؟» با خود فکر کرد « این هم جوابم رو نمیده مثل بقیه دوستام.» با ناامیدی دکمه ارسال را زد. پس از ارسال پیامش، پیامکی دریافت کرد. از طرف مریم بود. با خوشحالی آن را خواند « سلام سارا جان. خوبی؟ ببخشید گوشی رو برنداشتم. رفته بودم دکتر. حالم خوب نیست. برام دعا کنین.» سارا ناراحت شد که درباره دوستش فکر بد کرده بود. توی همین افکار بود که زنگ گوشی اش صدا کرد : مینا بود. گوشی را برداشت. پس از سلام و احوال پرسی، سارا پرسید :« چی کار می کنی؟» مینا گفت :« کار خاصی نمی کنم. تابستونه و پسرم را روزای زوج به کلاس تکواندو می برم. تو چی کار می کنی؟» سارا گفت :« تنهام مینا. به هرکدوم از دوستام که زنگ می زنم، جوابم رو نمیدن. فقط مریم چواب پیامک من رو داد. نمی دونم بقیه چرا این طوری ان... تو وفاداری...» سارا داشت همچنان گله می کرد که از پشت گوشی، صدای گریه بچه ای را شنید. مینا گفت :« سارا جان. منو ببخش. دخترم گریه می کنه، باید برم. یه روز میام خونه تون و مفصل با هم حرف می زنیم.»سارا ناراحت شد و گفت :« باشه مینا جان.» و برای اینکه ناراحتی اش را نشان ندهد گفت :« من هم باید به مریم زنگ بزنم.» ادامه دارد امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 49 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 23:28

سارا زیر باد کولر نشست و تلویزیون را روشن کرد. مثلا تلویزیون را نگاه می کرد اما فکرش جای دیگری بود « بابا و مامان خواستن یه بچه داشته باشن که خوب بهش برسن، ولی کاش تک فرزند نبودم. چی می شد اگر یک خواهر و برادر می داشتم تا این قدر تنها نباشم؟» صدای زنگ گوشی اش افکارش را پاره کرد. مینا بود :« می خام نیم ساعت بیام خونه تون. خونه هستین؟» سارا با ذوق جواب مثبت داد.« سارا جان، همه درگیر زندگی خودشونن. نمی تونی ااز همه انتظار داشته باشی که به فکرت باشن...» سارا حرف مینا را قطع کرد :« پس دوست به چه دردی می خوره؟» مینا گفت :« دوست داری توی اینترنت دوستانی داشته باشی؟ من براتون یه وبلاگ درست می کنم، هرچی دلت خواست اونجا متن و عکس بذار و دوست پیدا کن.» سارا لبخندی زد و گفت :« قبوله.» ادامه دارد امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 55 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 23:28

پا به دنیا گذاشته ایم که هشتاد سال بکاریم

و بی نهایت درو کنیم!!

ابد در پیش داریم!

منبع : کانال تلویزیونی سمت خدا

پی نوشت : میلاد امام موسی کاظم (ع)

را به شما

تبریک می گویم

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 16:21

سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲

هروقت ناراحت شدی با خودت بخوان : بریز بیرون غما رو / غصه روزگارو / زندگی کن تک تک لحظه ها رو. پی نوشت : این شعر را آقای راغب خوانده.

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 16:21

در منزل میرزا* جلسه روضه برپاست و مثل بیش تر مواقع قرار است روضه حضرت علی اصغر (ع) خوانده شود. با خود می گوید :« چرا در این جا فقط روضه فرزند شش ماهه امام حسین (ع) خونده میشه؟! بقیه شهدای کربلا چی؟»

این مطلب به گوش میرزا می رسد. اشک می ریزد و می فرماید :« همه شهدای کربلا توان مبارزه و دفاع از خودشون رو داشتن الا حضرت علی اصغر (ع)»

*= آقا میرزا ابوالقاسم قمی (ره) ( میرزای قمی)

منبع : کیهان بچه ها

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 16:21